کد مطلب:316813 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:174

بیمار باید می مرد
این كرامت را نیز پدرم آقای سید محمدعلی محمودی، مسئول هیئت دیوانگان امام حسین علیه السلام، قم نقل نموده اند:

یا كاشف الكرب عن وجه الحسین علیه السلام اكشف لی كربی بحق أخیك الحسین علیه السلام

حدوداً سال 1344 هجری شمسی زمانی كه در بخش تزریقات مطب آقای دكتر سید محمدتقی فیض مقابل حرم مطهر بی بی حضرت معصومه علیهم السلام مشغول به كار بودم، روزی بیماری آمپول استرپتوهیدرازید را جهت تزریق به من داد، آمپول را حل نموده و داخل سرنگ كشیدم كه تزریق نمایم ولی بیمار كه ظاهراً پرسشی از دكتر داشت به اتاق دكتر رفت و من نیز آمپول را روی میز گذاشتم تا برگردد.

در همین اثنا بیمار دیگری آمد و آمپول نوالژین 5 سی سی آورد كه تزریق نماید، آمپول این بیمار را نیز در داخل سرنگ كشیدم و روی میز گذاشتم كه تزریق نمایم ولی اشتباهاً سرنگ آمپول استرپتوهیدرزید را كه روی میز بود برداشتم و داخل ورید بیمار تزریق نمودم: اواخر تزریق ناگهان متوجه ی شماره ی سوزن سرنگ شدم، (چون آمپول وریدی را با سوزن نمره ی 24 و آمپول عضله را با سوزن نمره ی 22 تزریق می نمودم).

ولی زمانی متوجه ی اشتباهم شدم كه دیگر كار از كار گذشته بود زیرا این آمپول فقط باید در عضله تزریق می شود و تزریق آن به درون ورید، با



[ صفحه 168]



مرگ بیمار همراه بود در همان حال متوسل به آقا قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام شدم و به طوری منقلب شدم كه از حال طبیعی خارج شدم و و با عنایت آقا هیچگونه مشكلی برای بیمار به وجود نیامد و با وجودی كه از نظر طبیعی در همان حال بیمار می بایست می مرد، ولی با عنایت حضرت نه تنها مشكلی برای بیمار پیش نیامد بلكه حتی خود بیمار نگران حال من شده بود و برای اینكه از آن حال در بیابم به من كمك می كرد.

این بود عنایت و لطف قمر بنی هاشم علیه السلام به این غلام آستان امام حسین علیه السلام.



در منقبت عشقت، گردیده قلم قاصر

در پرده ی اسرار است، نام تو ابوفاضل



سردفتر امكان است، سرلوحه ی عرفان است

آینه ی ابرار است، نام تو ابوفاضل



تو كاشف هر رازی، سردار سرافرازی

سر رشته ی هر كار است، نام تو ابوفاضل



یك اسم بود محور، در سلسله ی عشاق

چون نقطه ی پرگار است، نام تو ابوفاضل



ما سخت گنه كاریم، چشمی به تو می داریم

الحق كه چه ستار است نام تو ابوفاضل



نزد همه محتاجان، تو قبله ی حاجاتی

ناگفته به پندار است، نام تو ابوفاضل



تزئین شده با نامت، هر خانه و دیواری

ورد همه احرار است، نام تو ابوفاضل



[ صفحه 169]



در سوگ حسین تو، بر سینه ی عشاقت

پیوسته به تكرار است، نام تو ابوفاضل



چون خون علی باشد، در پیكر رعنایت

چون حیدر كرار است، نام تو ابوفاضل



ای ماه بنی هاشم، خورشید «سما» هستی

زینت گر اشعار است، نام تو ابوفاضل



شعر از سید محمدرضا محرمی «سما»



[ صفحه 170]